جریانی که به سمت هنر منحرف شد!
این روزها جریان موسوم به انحرافی که در بدنه دولت رخنه کرده است، بخش عظیمی از فضای رسانه ای کشور را در اختیار خود گرفته و سعی میکند با هر وسیله ممکن، نگاهها و توجهات را به سوی خود جلب کند.
بازدید مهندس(لفظی که نزدیکان مشائی در مورد او بهکار میبرند) از نمایشگاه عکس دو خانم بازیگر هم به یقین بخشی از برنامه تبلیغاتی بود تا تنشها و جنجالهای سیاسی ایشان نیز به لطف و مرحمت خانم(ه.ت) و (ل.ا) دیده و تبلیغ شود!
هنرمند یا بازیگر؟
اطلاق لفظ هنرمند در مورد کسی که بی هیچ توجهی نسبت به ظاهر خود، در مجامع عمومی ظاهر میشود قدری سخت است اما از آن سختتر هنردوست دانستن کسی است که با حضور خود به ظاهر غیراسلامی آنها رسمیت میبخشد.
حضور آقای مهندس یا همان آقای خاص در گالریهای عکس نمیتواند محل اشکال باشد؛ البته تا وقتی که حضور او جنبه کار سیاسی به خود نگیرد.
البته کم نیستند هنرپیشههای خارجی که یا سیاسی میشوند یا سیاست زده اما آنها د رعین فساد اخلاقی شدید!دست کم اندکی هنرمندند!!!
در کشور ما اما حتی پوشش نامناسب بازیگر اگر با تأیید مقامات رسمی مواجه شود، محلی سوال و ایراد است چرا که دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است دست کم به حداقلهای شرعی عمل نماید.
در هر حال بعضی بازیگرانی که امروزه هنرمند نامیده میشوند از دستاویزهای جریان منحرف نزدیک به دولت است و هوشیاری همه دلسوزان نظام جمهوری اسلامی ایران در این زمینه میتواند خطر آنها را تا حد زییادی بر طرف کند
کدام خطر کدام انحراف
اکنون شاهدیم که تبلیغ برای غیرانحرافی جلوه دادن جریان نزدیک به آقای مهندس! در رسانههای نزدیک به ایشان ادامه دارد اما به راستی چه خطری از سوی آنان وجود دارد؟
شاید نخستین خطر آن باشد که این جریان را غیرانحرافی بدانیم چون بخش بزرگی از سخنان آنها محل اشکالات شرعی و تاریخی و فرهنگی است.
خطر دیگر هم رسمین بخشیدن به اعمال غیراخلاقی همچون بدحجابی و مواردی از این قبیل است
سومین خطر که جریان انحرافی برای فرهنگ کشورمان به وجود میآورد آن است که لایههای بالایی آن تلاش میکنند که بیحجابی را با دینداری جمع کنند!
فرستادن خانم های بازیگر به حج عمره کاری است که این جریان نه برای ارشاد افرادی خاص انجام میدهد و نه برای جمع کردن ثواب!
آنها در تلاشند تا به مردم بقبولانند که افراد بیحجاب و بدحجاب را به عنوان اعضای جامعه اسلامی بپذیریم و این خطری بس بزرگ است.
گفتنی است که محمدرضا پهلوی تلاش گسترده ای در این زمینه انجام داد که البته موفق هم نشد!
این عدم موفقیت در حالی نصیب پهلوی دوم شد که با برگزاری جشنهای ضداخلاقی مانند جشن هنر و یا جشن دوهزار و پانصد سال به سمت استفاده ابزاری از هنر پیش رفته بود، درست همانطور که جریانی خاص،به سمت هنر منحرف شده است!
جریان انحرافی نزدیک به دولت بداند که فرهنگ جامعه اسلامی از خطوط قرمز ملت ماست و هرگونه تلاش مذبوحانه برای ضربه زدن به فرهنگ دینی ملت ایران با پاسخی کوبنده مواجه خواهد شد.
کلمات کلیدی :